درب و داغون
دیشب عباس اومد از جاش بلند شه رگ پاش گرفت و لنگون لنگون راه میرفت منم هی میخندیدم و میگفتم کیان بابا رو ببین کیانم تا نگاه کرد گفت: مامان الان اسم بابام شده آقای درب و داغون!!!!!!!!!!
قیافه ما اون لحظه دیدنی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی