کیان جونمکیان جونم، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
نوژان جونمنوژان جونم، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره

کیان و نوژان

خبر... خبر...4

1393/8/6 10:21
600 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای خوبم آرامامیدوارم تو این روزای خوشگل پاییزی حالتون خوب باشه محبت

منکه عاشق پاییزم و عاشق هوای ابری و گرفته ....

امیدوارم به زودی زود خونه های همه مون این مدلی بشنو خدای مهربون با یه برف و بارون حسابی هم این بحران آب و حل کنه و هم دل ما رو شادわーい ハッピー かわいい シンプル のデコメ絵文字

بازم اومدم تا حرفا و شیرین زبونی های پسرم و بنویسم و اول از همه خودم کلی ذوق کنم و بعد به قول مامان یسنا عزیزم دوستام و بخندونمآرام

همیشه بهش میگم پسرم یکی یه دونه است و اونم جوابم و با شعر میداد این بار تا گفتم گفت نه من یکی یه دونه نیستم !!!!! تو یکی یه دونه ای من با بابام میشم دوتا....星っ☆ のデコメ絵文字

 

romantic-gifs-007.gif

 

 

花 のデコメ絵文字کیان عاشق هندوانه است و ما هنوزم تو خونه هندوانه داریم ... باباش تازه یه قسمت از هندوانه رو گذاشته دهنش و میگه انگار یه مشکلی داره....

کیان سریع  جواب میده خوب مشکلش و حل کن!!!!ハート トス のデコメ絵文字

989327l93at20bl8

ハート のデコメ絵文字رفتیم کلاس ژیمناستیک و کیان با کت و شلوار جین اومده بود مربیش بهش میگه کیان از کجا اومدی امروز انقدر خوش تیپی؟

کیان:از لباس فروشیاز Emoji قلب Nuko دعوت

989327l93at20bl8

از Emoji از دختر جنگلهمیشه بعد از کلاس ژیمناستیک میریم پارک توی محوطه و چون اونجا خیلی شلوغه کیان اونجا رو خیلی دوست داره .... اما اون روز نهارش و نمیخورد و بهونه میگرفت منم گفتم اگر نهارت و نخوری بعد از کلاس پارک نمیریم !!!!!!

خلاصه که کیان نهارش و نخورد و تا برسیم کلی اصرار کرد که مامان بعدش من و ببر پارک منم قبول نمیکردم تا رسیدیم به مقصد و داشتیم پیاده میرفتیم که یه دفعه ساکت شد ..... بعد دوباره گفت مامان امروز میریم پارک؟ منم گفتم مامان قرارمون چی بوده؟

برگشته میگه : بیا اینم از خدا !!!!!!!! این همه تو دلم گفتم خدایا به امید تو !!!! خدایا کمکم کن !!!!

بعدش اومدم به تو میگم بریم پارک بازم میگی نه!!!!!! مگه نگفتی هر کاری که سخت باشه اگر به خدا بگیم خدا کمک مون میکنه پس تو که هنوز میگی نه!! من چه کار کنم؟؟

وای مونده بودم پارک رفتن و قبول کنم تا نظرش در مورد خدا عوض نشه یا سر قرار مون بمونم تا قرارای منو جدی بگیر!!!!!!!

شما بودین چه کار میکردین؟؟ハート のデコメ絵文字

989327l93at20bl8

ハート のデコメ絵文字حسابی سرما خوردم و دو روزه که تو خونه بغلش نکردم و دلم خیلی براش تنگ شده .....

مخصوصا که خودش هم اومده و اصرار که مامان فقط یه دقیقه بغلم کن .... مامان جلوی دماغ و دهنت و بگیر و بغلم کن .......

خلاصه خودمم کلی احساساتی شدم و وقتی باباییش براش کتاب خوند و برقا رو خاموش کرد و اومد که بخوابه من رفتم پیش کیان که یه خورده باهاش حرف بزنم .... دیدم خیلی خوابالو نخواستم اذیتش کنم بهش گفتم :مامان من میرم دستشویی و و دوباره میام پیشت (به امید اینکه تو این مدت خوابش ببره)...

سریع جواب داد :مگه میخواستی بخوابی نرفتی دستشویی؟ گفتم :چرا ولی الانم باید برم.... جواب داده: آهان مال مریضی بهت فشار میاره ؟گفتم :آره عزیزم .... گفت :میخوای برات دعا کنم .... منم گفتم :بفرمایید....

اینم دعاهای کیان: خدایا به امید تو .... خدا رحمتت کنه مامان.... خدا بیامرزدت مامان..... 凛音ありがとう。。もあもあん です のデコメ絵文字

وای انقدر با صدای بلند خندیدم .... بهش میگم: اینا دیگه چه دعاییه؟ میگه از بابا پرسیدم اینا یعنی چی ؟ گفته :یعنی خدا به یه نفر مهربونی کنه و ببخشدش ... منم الان از خدا خواستم تو رو ببخشه و مریضیت خوب بشه تا نخوای بری دستشویی !!!!!!!!!!از Emoji استفاده از *

989327l93at20bl8

ハート のデコメ絵文字با این سرماخوردگی حسابی آبریزش بینی دارم و چند دقیقه یکبار میگم کیان یه دستمال بیار برای مامان...

اینبار رفته دوتا آورده!!!!

میگم چرا دو تا؟

میگه برای اینکه زود تموم نشه و باز به من بگی برو دستمال بیار...ウサギ+ハート のデコメ絵文字

989327l93at20bl8

                          

 

 

989327l93at20bl8

(الهی من فدای تو چه کار کنم برای تو اگه تو این بیابونا خاری به پای تو)

اكسسواريز دباديب اكسسواريز قلوب سمايلز متحركه

پسندها (8)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (31)

مریم مامان آیدین
6 آبان 93 21:21
خدا رحمتت کنه مریم...خدا بیامرزدت یعنی بعد خنده لهش نکردی وااااااااااای ببین عقل بچه کار کرده دفعه بعد کل جعبه دستمالو میده دستت تا کچلش نکردی ای قربوووووووووووووووووووونش برم من عســــــــــــــــــــلم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خدا نکنه عزیزم میبینی دو بار رفته دستمال آورده ها!!!!!!!!!
مریم مامان آیدین
6 آبان 93 21:24
وای مریم حالا بلاخره چه تصمیمی گرفتی پارک بردیش یا نه؟؟؟من بودم بی معطلی میبردم الهی قربونش برم کل مدت سکوتش دعا میکرده خوب ولی سر ناهار بعدی بهش میگفتم خدا پیغام داده ناهارتو نخوردی از من هم انتظاری نداشته باش
مریم(مامان کیان)
پاسخ
هیچی دیگه گفتم میریم ولی زود میایم و کم میمونیم .... یعنی من گفتم بریم باید بیای!!!!!!! خلاصه یه کاری کردیم نه سیخ بسوزه نه کباب
مریم مامان آیدین
6 آبان 93 21:27
من قربون اون عکس تپلیش برم ای جوووووووووووووونم حالا چرا از لباس فروشی اومده؟؟؟نکنه میخواد بگه خوشگل و خوش تیپ کردم از مجله مد دروامدم مریم شدیدا این بار بچلونش حسابی[ماچ
مریم(مامان کیان)
پاسخ
آخه هر بار میریم لباس میخریم وقتی میپوشه بهش میگم چقدر خوش تیپ شدی چقدر بهت میاد فکر کرده خوش تیپی مال لباس فروشیه فقط!!!!!
الهه مامان سلما
8 آبان 93 1:52
چقدر دلم برات تنگیده بود پسر مهربون و باهوشم هزار ماشالا... اخه من موندم شما با این پسرک باهوش تو خونتون احتمالا با چشم و ابرو گراد بدید اون گرفته مطلبو...کارتون سخته هاااا ماچ ابدار فراموش نشه...
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم الهه جونم منم دلم واسه سلما و کارای جدیدش خیلی تنگ شده
زهرا مامان ایلیا جون
8 آبان 93 3:20
واااااااااااای چقدر لذت بردم چقدر خندیدم ماشالله چقدر شیرین زبون با مزه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی ممنوم شما لطف دارین
مامانِ یسنا
8 آبان 93 9:22
قبل از هر چیز چرا واسه من بروز نشدی عایااااااااااااااااااااااااا؟ آخرین پستت تقدیم به مادرها ست ؟؟
مریم(مامان کیان)
پاسخ
برای هیچ کس به روز نشده بودم چون از اون پسایی بوده که ثبت موقت بوده...
مامانِ یسنا
8 آبان 93 9:42
یعنی تمام راه داشت به پارک فکر میکرد و از خدا کمک میخواست... یعنی اون وقت نچلوندیش؟ من که بیخیال قول و قرارمون میشدم بیمعطلی میبردمش پارک...
مریم(مامان کیان)
پاسخ
بله آقا سکوت میکنه بعد هی تو دلش میگه خدایا به امید تو خدایا کمکم کن
مامانِ یسنا
8 آبان 93 9:46
قربوووووووووووووونت برم با این دعاهات. وای خدا... خیلی خندیدم.... خدا بیامرزدت.....خدایا به امید تو....
ارام
8 آبان 93 12:05
سلام مريم جان همچين امكاني توو نيني وبلاگ نديدم كه با يك تيك برنامه غير فعال شه راحت ترين كار اينه كه كد رو كپي كني و توو ورد ذخيره ش كني بعد از توو تنظيمات وبت پاكش كني بعد محرم و صفر دوباره بذاريش
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و جواب دادین
ارام
8 آبان 93 12:09
الااااااااااااااااااهي
مریم مامان آیدین
8 آبان 93 12:44
ای من به قربووووووووووووووووووووووووووون این خواهر کوچولو خوش اومدی....ای جووووووووووووووونم کیانی میخواد داداشی بشه .....بهش بگو از این به بعد باید سرباز خواهرش بشه....یعنی آی عاشق این خواهر بشه که بهش پست داده
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم مریم جونم خدا کنه کیان با خواهرش خوب باشه
مامان زهرا
8 آبان 93 15:12
سلام مریم جونم،خوبی عزیزم .خانمی تبریک میگم دوباره مامان شدی به سلامتی باشه عزیزم دیدم خیلی کم پیدایی حدس زدم در چه حالی . عاشق کیان هستم با این قشنگ حرف زدنش .چشم بد وشرشیطون ازش دورباشه .انشاءالله.
مریم(مامان کیان)
پاسخ
سلام عزیزم خیلی ممنونقربونت بشم شما لطف دارین
ارام
8 آبان 93 20:31
سلام خیلی خوشحال شدم از خبر خوبی که توو کامنت های بالاخوندم هرچند قبلا از پرسش مریم جون در مورد اسم دختر یه حدسهایی زدم ولی الان واقعا خوشحال شدم من هم از وقتی دختر خواهرم رو بغل کردم خیلی هوایی شدم مخصوصا برای دختر انشاءالله به سلامتی به دنیا بیاد و استشمام عطر دل انگیزلحظات آسمانی بارداری زایمان شیردهی و....برای دومین بار گوارا وجودت
مریم(مامان کیان)
پاسخ
سلام ان شا اله قسمت خودتون هم بشه
ارام
8 آبان 93 20:31
راستی مریم جون اسم انتخاب کردی؟
مریم(مامان کیان)
پاسخ
راستش قبل از مشخص شدن جنسیت یه فکرایی کرده بودیم اما هنوز قطعی نشده و داریم فکر میکنیم ... اسم دختر که به کیان هم بیاد کم پیدا میشه
ارام
8 آبان 93 20:32
میبینم که دیگه هیچکدامتون یکی یه دونه نیستین
مریم(مامان کیان)
پاسخ
آره تازه میخوایم دو-دو مساوی بشیم
شیما مامان شاهین کوچولو
9 آبان 93 17:50
وای دختر مردم از خنده... این حرفا رو از کجاش در میاره آمرزیده شدی رفتی مریم جون حرفاشو خیلی دوست دارم پسر گلتو بماچ
مریم(مامان کیان)
پاسخ
عزیزمی شیما جونم بزار شاهینم به این سن برسه میفهمی از کجاش درمیاره
مامان مینا
12 آبان 93 20:14
سلام مریم جون تبریک میگم الان یه لحظه دیدم که اون بالا نوشتی خواهر کوچولوی کیانم تو راهه.انشاالله به سلامتی فارغ شی و دختر نازتو بغل بگیری و چهارتایی شاد و خوشبخت زندگی کنی.وای که چقد دلم میخاد یه پسر داشته باشم ولی هنوز اوضاع مساعد نیست . روی کیان باهوشمو ببوس
مریم(مامان کیان)
پاسخ
سلام مینای عزیزم خیلی خیلی ممنونم من مطمئنم خدا خودش تو بهترین وقت یه پسر خوشگل بهتون هدیه میده
مامان ریحانه
14 آبان 93 11:22
ای جاااااااااااااااااااااااااانم ماشالله چه شیرین زبونه خدا برات حفظش کنه خانمی نمی دونم چرا تو قسمت مطالب دوستان این پستت بروز رسانی نشده بود همش فکر می کردم پست جدید نذاشتی کیان جونو ببوس با اون همه مهربونیش که در حق مامانش داره
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی خیلی لطف دارین مرسیاین پست و قبلا نوشته بودم و ثبت موقت بود
مامان فرانک
14 آبان 93 14:18
فدات بشه خاله با این حرف زدنهای قشنگت بعد از مدتها خندیدم عزیزم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خدا نکنه فرانک جون
مامان فرانک
14 آبان 93 14:20
راستی یادم رفت بگم دو به دو شدنتون مبارکخوش به حال کیان جون که قراره یه خواهر قشنگ و مهربون داشته باشه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
مرسی عزیزم شما لطف دارین
مامان کیان
16 آبان 93 22:38
وااااااااااااااااااااااااااای مریم ....باورم نمیشه ..انقدر ذوق کردم به خدااااااااا.....مبارکه خانوم .چه هم بی خبر....یه دفعه نوشتی 4 ماه تو دلته من از ذوق چشمام 4 تا شد .از صمیم قلبم تبریک میگم و با داشتن یه دختر کوچولو خوشبختیتون چندین برابر خواهد شد.انشالا.کیانو ببوس مواظب خودتو و نی نیم باش گلم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
مرسی راضیه جونم
مریم مامان آیدین
18 آبان 93 13:09
مریمی جون گلم سالگرد ازدواجتون با چند روز تاخیر مبااااااااااااارک باشه دوستم تولد قمری همسری گلت هم مبارک....ایشالا سالهای سال با کبان خوشگل و جوجه طلایی نازمون جشن بگیرید و خوشبختی رو با همه وجود احساس کنین عزیزم براتون بهترین ها رو میخوام....با همه زیبایی ها و لطافت زندگی ، قشنگترین لحظات رو تجربه کنین
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی خیلی ممنونم عزیزم واسه دعای خوبت مرسی ......الهی آمین برای همه زندگی ها و پدر مادرها و بچه هاشون
مامان راحله
18 آبان 93 16:40
ماشالله به شیرین زبونی هات __________________________111¶¶¶111 _______________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___________________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________11111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________1¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶1 _______¶¶¶11¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶11111111¶¶¶¶¶¶¶1 ______¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶1111¶11¶¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111111¶¶¶11111111 _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶111¶¶¶111111111¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶111¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____________¶¶¶¶¶¶111¶¶¶111111¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶111¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶111¶¶¶¶111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶11111¶¶¶¶11¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶1¶¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶ ____________1¶¶¶¶11111¶¶¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶1111¶¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶1 _____________1¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶1111111¶¶¶¶¶¶¶¶ ______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____¶____________11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶_____________1¶¶¶¶¶1¶¶¶¶11 __¶¶¶¶____________¶¶¶11¶¶1 _¶¶¶¶¶1___________¶___11¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶1__________¶__¶1¶¶¶ ¶1¶1¶¶¶¶_________¶¶_1¶¶¶1 ¶11¶¶¶¶¶¶_______1¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶__¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶________¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶¶1_11111 ¶¶¶¶¶¶¶¶______¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶¶¶¶¶_____¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶11¶¶¶¶____¶¶¶_¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶11¶¶¶__1¶¶¶____¶¶¶¶1111¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶¶¶¶1__¶¶¶1______¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ¶1___1¶¶¶__________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶__¶¶¶¶______________1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ 1¶¶¶¶___________________111¶11¶1 ¶¶1
مامان سمانه
19 آبان 93 0:36
فدای کیان مهربونم بشم چرا اینقد بلندش میکنین ک براتون دسمال بیاره خسته اش نکنید گل پسر مارو دیگه راستی از بابت موضوع پارک ک اول خیالی خندیدم بابت حرفش ولی کار خوبی کردین منم اگ جای شما بودم همین کارو میکردم راستی چند وقت پیش اومدم تو وبت ب طور کاملا ناخواسته چشمم خورد ب قسمت سن شمار دیدم ک یه نوار دیگه اضافه شده !!! خیلی خ.شحل شدم ک کیان جونم آجی دار میشه ، خیلی از این بابت خوشحال شدم خدا شادیتونو چند برابر کنه انشا...
مریم(مامان کیان)
پاسخ
سلام سمانه عزیزمکیان دیگه به قول خودش هر کی یه جوریه منم این مدلیم خیلی ممنونم عزیزم
مامان علی اکبر
19 آبان 93 16:03
خیلی وب قشنگی داری لطفا به منم سر بزن
اقازاده
19 آبان 93 23:19
مبارکه دختر دار شدنتون  را بـــدون ناخن های لــــاک زده بدون کفــــش های پاشنـــه بلند بدون النگــــو و بدون گل ســـر نمیشه تصور کرد وقتی فرزندت دختر است خــــدا دختـــر را آفـــرید لاک بزنه . کفش پاشنه بلند بپوشه النگو دست کنه . گل سر بزنه و دل ببره از بابا و مامانش
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی ممنونم عزیزم
شیما مامان شاهین کوچولو
20 آبان 93 22:45
وای مامانی بسلامتی یه نی نی داری واسه کیان جون میاری... چ خووووووب خیلی خبر خوشحال کننده ای بود... از صمیم قلب تبریک میگم عزیزم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی ممنونم شیما جون
مامان علی اکبر
21 آبان 93 21:09
قربون این پسرشیرین زبون.خیلی لذت بردم.
مریم(مامان کیان)
پاسخ
شما لطف دارین مرسی
مامان امیرصدرا
25 آبان 93 10:35
چه حرفای شیرینوو خنده دار
مامان ناهید
26 آبان 93 23:12
یعنی مریم من از خنده روده بر شدم غش وضعف کردم فدای کیان این حرفها از کجا میاد خدارحمتت کنه مامان .........خدا نکنه ......ولی هدف نیت بچه هست فداش بشم چه تصمیم سختی بود مریم جون از کامنت دوستان متوجه شدم که بردیش ولی باسیاست مادرانه الهی خدا همتونو برای هم نگه داره حالا مریم جون خدارا شکر خوب شدی؟؟؟؟؟؟؟
مریم(مامان کیان)
پاسخ
راستش خودم هم اون شب خیلی خندیدم و همه دوستانی که این و خوندنخیلی خیلی ممنونم الان دیگه خوب خوب شدم