پولدار
سلام به همه اندر افاضات آقازاده باید بگم:
دیشب رفتیم امامزاده صالح همه روبروی حرم ایستاده بودن و دعا میخوندن و گریه میکردن یه خانمی هم کنار ما زیر چادرش ریز ریز گریه میکرد که سیل سوالات کیان شروع شد تا رسید به اینکه چرا همه اینجا ایستادن و دعا میخونن؟ منم گفتم خوب هر کی یه چیزی از خدا بخواد میاد اینجا و دعا میکنه خدا بهش بده تو هم الان میتونی یه دعا بکنی کیان هم فکر کرد و گفت : من از خدا میخوام که پولدار شم !!!!! دیدم یه دفعه خانمه سرش و از زیر چادر آورد بیرون ... به کیان گفتم پولدار شی که چه کار کنی ؟ جواب داد: میخوام برا خودم تانک پلاستیکی و مسلسل پلاستیکی بخرم(کیان چند تا تانک داره که همه با باطری کار میکنن و اونم میگه من پلاستیکی اش و میخوام که نه راه بره و نه کوکی باشه ما هم هنوز پیدا نکردیم!)خلاصه خانم طاقت نیاورد و شروع کرد قربون صدقه کیان رفتن و چند بار پشت سر هم گفت هزار ماشااله چقدر نازه براش اسفند دود کنید !!به صورت خانمه نگاه کردم بینی عملی و گونه و .... خلاصه کلا پولدار میزد !! بعد به کیان گفت عزیزم برا منم دعا کن ! کیانم با همون حالت عادی گفت : برا تو هم دعا میکنم پولدار شی!!!!!!! وای هنوز جواب حرفای قبلی کیان و به خانمه نداده بودم که دوباره این و گفت منم دیگه هیچی نگفتم خانمه هم کج شد و موهای کیان و بوسید و رفت ....... الان با خودش میگه اینا چقدر بدبختن بچه شون که تو آرزوی اسباب بازی پلاستیکی مونده کلا هم فقط از خدا برای همه پول میخواد!!!
گاهی میگم کاش کیان انقدر روابط عمومی و اجتماعی بالایی نداشت و انقدر راحت با همه حرف نمیزد