کیان جونمکیان جونم، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه سن داره
نوژان جونمنوژان جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

کیان و نوژان

قصه

وای خدایا پسرم دیشب برام یه قصه گفت نمیدونید چقدر ذوق کردم و قربون صدقه اش رفتم قصه اش این بود: یه روز آقا خرگوشه میخواست بره هویج بخوره رفت خورد دید هویج اش خیلی خوشمزه است!!!   وقتی گفت میخوام برات قصه بگم منتظر قصه سربازا با فرمانده شون بودم یا آدم آهنی اما کیان این قصه رو گفت نه من نه پدرش تا حالا ازین قصه ها براش نگفتیم بیشتر قصه های ما آدمای واقعی ان یا نهایتا به اصرار خودش آدم آهنی این قصه تماما تخیل پسر 4 ساله منه!!!! خدایا شکرت هزار هزار بار شکرت به قول کیان بینهایت با 18 تا هم بغل اش شکر ،خدایا دوست دارم. ...
18 فروردين 1393

تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟

سلام به همه دوستای خوبم امیدوارم روزای تعطیل خوبی و گذرونده باشین و روزای بهاری قشنگی و پیش رو داشته باشین امروز میخوام از تعطیلات نوروز 93 بنویسم برای کیان عزیزم امسال سال تحویل خونه خودمون بودیم و مثل هر سال و شاید هم خیلی بیشتر از هر سال کار داشتیم چون حتی نیمی از خونه تکونی و گذاشته بودیم واسه روز آخر آخه امسال بابای کیان سرش خیلی شلوغ بود و قبل از اون نمیتونست کمک کنه خلاصه که روز آخر سال خیلی خیلی پر کاری داشتیم و البته 1 ساعت به تحویل سال بالاخره همه کارها انجام شد پسرم هم امسال بزرگتر شده بود و دیگه با هفت سین مامان اش کاری نداشت! من خیلی تو هفت سین چیدن با سلیقه نیستم امیدوارم سالهای بعد بهتر بشم   ...
17 فروردين 1393

1393

برای کیان عزیزم و همه کسانی که این مطلب و میبینن در سال 1393 با من بیا تا از میان شکوفه های بهاری گذر کنیم   از سایه سار درختان سبز بگذریم هم نوای برگ های رنگارنگ پاییز شویم از میان برف ها راهی به بهار بگشاییم   تا جهانی رنگارنگ برای فردایی بهتر بسازیم با من بیا..... ...
27 اسفند 1392

تقویم

سلام اینم تقویم کیان که دوست خوبم شیما جون مامان شاهین برام طراحی کرد و منم دادم یه جا برای چاپ اونام اشانتیون هم کارت پستال بهمون دادن و هم یه تخته شاسی 20*30 خوبیش هم این بود که همه این کارا اینترنتی انجام شد و ما برای این کار اصلا بیرون نرفتیم .     البته چون خیلی حجم اش و کم کردم یه کم بی کیفیت شد!! دست شیما جون درد نکنه انقدر با سلیقه است اینم تخته شاسی اشه ...
27 اسفند 1392

یه نفر دیگه!!!!!

کیان از بیرون رفتن اصلا خوشش نمیاد مگر اینکه بخواد پارک و جاهای اینطوری یعنی حتی اگر برای خودش هم بخواهیم خرید کنیم بازم دوست نداره بیاد!! دیشب میخواستیم بریم بیرون که کیان گفت من نمیام باباش هم گفت من و مامان میریم تو اگه دوست داری بمون خونه کیانم گفت : کاش یه نفر دیگه هم داشتیم ! (واسه اینکه پیش آقا بمونه و تنها نباشه ) ...
26 اسفند 1392

آخر 92

سلام به همه دوستای عزیز دیگه واقعا سال 92 داره تموم میشه هر چند برای من خیلی خیلی زود گذشته طوری که باورم نمیشه بعد از تحویل سال 92 ما رفتیم امامزاده صالح میدونم همه موقع تحویل سال میرن اما خوب ما سال اولی بود که تو خونه خودمون بودیم واسه همین هم بعدش رفتیم سال قبل هم همون هفت سین همشگی و چیدم اما اگه بدونین لحظه تحویل سال هیچ سینی سر جاش نبود اول اش کیان سیب و برداشت و گاز زد بعد نوبت سنجد شد که تمام ظرف و خورد سکه هم که داخل جیب اش بود تخم مرغ و هم که از اول فکر میکرد جزو اسباب بازی هاشه و بعد از سال تحویل هم ما داشتیم نهار میخوردیم دیدم صداش نمیاد رفتم دیدم سیر ها رو هم برام پوست کنده خدا رو شکر از بوی سرکه بدش میومد خلاصه که کلا نیم ...
25 اسفند 1392

بهار

باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد و بهار، روی هر شاخه کنار هر برگ، شمع روشن کرده است..... ...
24 اسفند 1392