کیان جونمکیان جونم، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
نوژان جونمنوژان جونم، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

کیان و نوژان

رؤیای عشق من

1393/7/17 18:42
434 بازدید
اشتراک گذاری

برای پسر قشنگم به خاطر روز کودک06300000

دیروز روز کودک بود و از دیروز و دیدن اولین پیام تبریک از طرف دوست خوبم من و برد به سمت خاطراتم و آرزوهام درباره کودکی که میخواست دنیام و پر کنه.......

همیشه دلم میخواست یه پسر داشته باشم و اسمش و بزارم امیر ارشیا !!!!!!!و واقعا هم باهاش زندگی میکردم و از اونجایی که همیشه عاشق بچه ها بودم و هستم بهترین رؤیا و موضوعی که با عباس در موردش حرف میزدم همین امیر ارشیا و شکل و قیافه اش بود........ عباس هم که علاقه من و میدید هیچ وقت در مورد این اسم مخالفتی نمیکرد و خلاصه خیلی باهاش خوش بودم هر روز هم یه شکل و قیافه ای براش میساختم ......


 

تا بالاخره ما هم تصمیم گرفتیم یه فرشته کوچولو رو به این دنیا دعوت کنیم و من نمیدونم چرا اون قضیه و رؤیا رو فراموش کردم تا روزی که فهمیدم جوجه قشنگم یه پسره و باز یاد این اسم و شکل و قیافه هایی که براش متصور میشدم افتادم و قرار هم همین شد که اسمش همون باشه و من هزار جور قیافه و مدل براش میساختم .... تا اینکه سر یه جریاناتی نظرمون عوض شد و شروع کردیم به گشتن دنبال یه اسم دیگه و بالاخره از یه لیست بلند بالا کیان انتخاب شد و پسرم به دنیا اومد و  همه چیز ورای تصور من بود حس قوی مادری تمام رؤیاهای گذشته رو از یادم برد و دنیا و رؤیای جدید من شکل گرفت پسر کوچولویی که یه دنیا رو برام به ارمغان آورده بود نه یه رؤیا!!!!!!!!!!!!!かわいい のデコメ絵文字

تا اینکه دقیقا پارسال همین موقع ها یه چیزی پیدا کردم و کلی برام خاطره زنده شد ....... یه عکس سه در چهار که از گوشه مجله جدا شده بود و زیرش یه تاریخ بود برای سال 86 و یه اسم که خودتون حدس میزنید چی بود "امیر ارشیا"!!!!!!!!!!خدایا تو همیشه همین طوری آرزوهای بنده هات و برآورده میکنی همینه که میگن آرزوهاتون و یه جا بنویسین چون خودتون فراموش میکنید اما خدا نه .見てね(^◇^)┛ キラキラ のデコメ絵文字

اون عکس یه پسر بچه چشم و ابرو مشکی با موهای یلند مشکی و کت و پاپیون مشکی بود که چون شبیه رؤیاهام بوده نگهش داشته بودم و اصلا هم یادم نبود ......... اما خدای خوب و مهربونم یادش مونده بود و به بهترین وجه ممکن اون رؤیا رو در غالب یه پسر کوچولوی مومشکی بهم هدیه داده بود 見てね(^◇^)┛ キラキラ のデコメ絵文字

یه پسر کوچولو که با اومدنش ما هم روز کودک و یادمون میمونه و دنیامون رنگیه رنگیه

یه کودک که با تمام وجودش کودکی میکنه و صدا و شور و حرارت و به خونه ما آورده

یه کودک که با رؤیاهای زیادش در مورد سربازی شده یه کودک متفاوت و حتی دنیای ما رو هم جنگی و سربازی کرده

یه کودک که مامانش اصلا نمیخواد از کودکی بیرون بیاد و بزرگ بشه

یه کودک که دنیای مامان باباش و تغییر داده و ما انقدر از این تغییر راضی ایم که با هیچی عوضش نمیکنیم

یه کودک که انقدر کودکه کوچکترین حرکتی و از سمت خدا میبینه و بابت هر چیزی ازش تشکر میکنه

یه کودک که انقدر کودکه که وقتی داره شب میشه مدام از خدا میخواد که خورشید و تو آسمون نگه داره تا اون بیشتر بتونه بازی کنه

یه کودک که بزرگترین عدد براش بینهایته و شبا وقت خواب میگه مامان من بی نهایت دوستت دارم

یه کودک که خیلی کودکه و قلبم میگیره از این همه پاکی و کودکیش .... این همه صداقت و یکرنگی .....

خدایا کمکم کن این کودک با همین اندازه پاکی ، یکرنگی بزرگ شه و بتونه این صداقت و تا همیشه با خودش داشته باشهかわいい のデコメ絵文字

در رؤیاهایم او را میدیدم

او که                                                                                                          

با هوش،زیبا

پر احساس و توانا

خلاق و شاد

نیرومند و دانا بود

او ،که مرا

غرق در عشق کرده بود

و از آن جا

که رؤیا

تنها اندیشه ای پر ز آرزوست

هیچ گاه انتظار نداشتم کسی را بیابم

که وجودش

سرشار از این ویژگی های نیک باشد

و سپس تو را دیدم

و تو نه تنها

ایمانم را به رؤیا زنده کردی

حتی

از رؤیایم نیز شگفت انگیزتری.........

 

کیان جونم ممنونم ازت که رؤیاهام و تمام و کمال برآورده کردی و درست همون کودکی شدی که آرزوش و داشتم.

پسندها (10)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

مریم مامان آیدین
17 مهر 93 19:19
مریم جونم خیییلی قشنگ بود و خیلی لذت بردم الهی که این کودک با همه کوکانه هاش انقدر زندگیتون رو زیباتر از روز پیش بکنه که این خاطرات برای همیشه جزو زیباترین خاطرات زندگیتون ثبت بشه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم عزیزم خدا ایدین و هم برای شما نگه داره.... هیچ کس ندونه تو که میدونی من این روزا چی تو سرم میگذره
مریم مامان آیدین
17 مهر 93 19:22
و باز هم شباهت ما هم از سال اول ازدواجمون یه آیدین کوچولو تو خونمون داشتیم....وقتی با محمد روز زمین ولو میشدیم و فیلم میدیدم...محمد یهو میگفت ببین آیدین بیدار شده داره از لای در مارو نگاه میکنه!!! اصلا برامون مهم نبود دختره یا پسر ولی اسمش آیدین بود....و حالا بعد چند سال چشم و چراغ خونمونه خدا یادش نرفته بود رویای دیروزمونو....آیدین هم درست همون شکلیه که من تو رویا تصورش کرده بودم....بدون اینکه اصلا بچه دوست داشته باشم!!! خدا این رویای دیروز و هدیه الهی امروزتون رو براتون حفطش کنه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خدا چشم و چراغتون و همیشه روشن نگه داره برای عباس هم پسر و دختر مهم نبود اما رؤیای من و هیچوقت به هم نمیزد........
مریم مامان آیدین
17 مهر 93 19:25
کیان جونم....پسرک مومشکی خوشگلم...مهربون بازیگوشی که خورشیدو دوست داری تا بیشتر بتابه که بیشتر بازی کنی........روزت مبارک یه روز که خیلی بزرگ شدی بخون این نوشته هارو...با همه احساس و قلبت درک کن که مامانت با چه عشقی برات نوشته از مادرانه هاش و این کودک پاک رو همیشه با خودت نگه دار...دنیای بزرگتر ها میتونه پاک باشه...اگه مواظب این کودک پاک باشی
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خدا از دهنت بشنوه که حداقل نسل بعدی این کودک پاک و حفظ کنه
مریم مامان آیدین
17 مهر 93 19:26
راستی مریم...این عکس فوق العاده ست خیـــــــــــــــــــــلی قشنگه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
کدومش اولی یا دومی؟اولی و یه عکاس تو عروسی گرفته و دومی و خودم
مریم مامان آیدین
17 مهر 93 19:31
هردو قشنگن...اولی چون بزرگتره بیشتر معلومه...کاش دومی رو هم کامل میزاشتی چون معلومه که اون هم خوشگلههههه
مریم(مامان کیان)
پاسخ
وای دلم میخواست هر چی عکس با پاپیون داره براش بزارم اینجا
مامان سمانه
17 مهر 93 20:07
وای هزار ماشا... چقد کیان جونم خوشگل افتاده تو عکس >مریم جون تورو خدا اصلا موهاشو کوتا نکن خیلی خیلی بهش میادد دوسش داریکم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مطالب پستتون خیلی پرفکت بود لذت بردم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی ممنونم سمانه جونخودمم دوست ندارم ولی میاد جلوی چشماش همه غر میزنن که موهای این بچه رو کوتاه کنین
شيوا
17 مهر 93 20:09
وای مامان مریم چقدر قشنگ نوشتین زیبا و رمانتیک... اون عکس اولی کیان جونم واقعا محشره تو اون عکس کاملا آقاست پاکی کودکی ذاتی ست و خدا کنه همه ی بچه ها این پاکی رو تو بزرگیشونم داشته باشن
مریم(مامان کیان)
پاسخ
عزیزم خیلی ممنونم شما لطف دارینالهی آمین
مامان کیان
17 مهر 93 21:35
خیلی قشنگ نوشتی عزیزدلم .منم دوست داشتم یه پسر داشتم ولی هزار تا اسم واسش میذاشتم ....وقتی خاطراتت رو خوندم یاد خودم افتادم که هزار تا اسم انتخاب میکردم اما آخرین اسم رویاهام کیان بود و همون آخرین اسم رویایی رو گذاشتم واسش.خدا کیان شما رو هم واست حفظ کنه خیلی آقا و خوش تیپه کیان منم نشسته پیشم به عکس کیان جون شما نگاه میکنه میگه مامان نی نی کیان عزیزم روزت مبارک .
مریم(مامان کیان)
پاسخ
وای راضیه جون آخه اون عکسی و که نگه داشته بودم هم موهاش و چشماش خیلی شبیه الان کیان بود و من اصلا یادم نبود......... آقا کیان پسر من نی نیه ؟؟
مامان یسنا
18 مهر 93 10:00
روزت مبارک کیان جونم.
مامان یسنا
18 مهر 93 10:03
صبح رفتم مدیریت وبلاگم قسمت بروز شده ها اسم کیان جونو دیدم . اومدم وبت تازه یادم اومد منم مطلب روز کودک نوشته بودم که یادم رفت ثبتش کنم.
مریم(مامان کیان)
پاسخ
ای وای چرا؟؟؟؟؟؟ خوب الان که ثبت شده
مامان ناهید
18 مهر 93 11:59
سلام مریم جون .آفرین موفق باشی ادامه بدید خیاطی را بهترین ها میشید انشالله لباسی که داری می دوزی مبارکت باشه ممنونم ازت اگه لطف کنی وبرام مدل بدی که ممنونت میشم من شمارا با اجازه لینک می کنم اگه سوالی هم داشتید در مورد خیاطی من در خدمتم راستی کامنتی که برام گذاشتی خودتون خصوصی گذاشتید یا ناخواسته بود اگر ناخواسته بود که بگیر عمومیش کنم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
سلام.... خیلی ممنون منم با افتخار لینکتون میکنم خودم خصوصیش کردم گفتم ربطی به وبتون نداره خصوصی باشه بهتره....
مامان ناهید
18 مهر 93 12:02
مریم جون چه داستان قشنگی وچه رویای شیرینی داشتید وچقدر به حقیقت نزدیک بود این پسر رویاهای شما چقدر به کیان شباهت داشت انگار همون کیان خوشگل مووچشم ابرو مشکیه انشالله 200 سال زنده باشه وزیر سایه پدر ومادر تربیت ورشد کنه خیلی پست خاص وجذابی بود
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم ناهید جونداستان همه اش واقعیت بود واقعیتی که خودم هم فراموشش کرده بودم
مامانِ یسنا
18 مهر 93 16:19
کیان جون تو عکس اولش فوق العاده شد . خیلی دوسش دارم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم عزیزم شما به کیان خیلی لطف دارین این عکسا رو پارسال دقیقا همین ماه تو یه عروسی عکاس عروسی بدون اینکه به ما بگه گرفته بود و ما مدتها بعد توسط همون عروس و داماد خبر دار شدیم
ارام
18 مهر 93 19:51
ماشاءالله خیلی عکسش ناز افتاده
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خیلی ممنونم آرام جان
فائزه مامانه سوگند
20 مهر 93 0:11
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیز دلم چند بار اومدم کامنت بزارم این وروجک نزاشته منظورم عروسته ای جااااااااااااااااانم چه رویای قشنگی چقدر معصومانه و پاک خیلی لذت بردم از این پست که گذاشتی چقدر کیان جونم ناز تو عکسش افتاد خیلی خوشگله عزیز دلم عزیزم موقعی زندگی زیبا میشه که ادم به رویاش برسه خوشحالم دوست خوبم با این قلب مهربونش به رویاش رسیده چون لایقش بوده و قشنگتر از این که شگفت انگیز تر از رویای خودش بوده خیلی لذت بردم انشالله همیشه در کنارهمسرتون و کیان جان و البته خواهرو برادرای دیگش زندگی سرتاسر از رویاهای شگفت انگیز داشته باشید البته ناراحت نشی گفتم خواهر و بردارای دیگشو می خواستم این شعار یاد نره زندگی بهتر فرزند بیشتر می بوووووووووووووووووووووووووووووووووووسمتون
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم فائزه جونشما خیلی به ما لطف دارین.... از اون شعار خواهر برادرا هم ناراحت نمیشم چون خودم همیشه یادمه
فائزه مامانه سوگند
20 مهر 93 11:23
▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒███▒▒▒▒██ ▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██▒█▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▒▒▓█▓▓▓▓▓▓▓█▓▒▒▓█ ▒▒▒▒▒█▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓█▓▓▓▓▓▓█▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓██▓▓▓▓▓██▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒█▓█▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒███▒▒▓▒▒▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒▒█▒▒▒▓▒▒▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒█▓▓▓█▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓█▓▓▓█ ▒▒██▓▓▓█▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓█▓▓▓██ ▒█▓▓▓▓█▓▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓▓█▓▓▓▓█ █▓██▓▓█▓▒▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▒▓█▓▓██▓█ █▓▓▓▓█▓▓▒▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▒▓▓█▓▓▓▓█ ▒█▓▓▓█▓▓▒▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▒▓▓█▓▓▓█ ▒▒████▓▓▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▒▓▓████ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓█▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒████▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓████ ▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ کیان جونم روزت مبارک البته با تاخیر بسیاااار تو کامنت قبلی یادم رفت تبریک بگم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
عزیزم خیلی ممنون فائزه جون ما همه جوره قبولت داریم با تاخیر بی تاخیر.....
شیما مامان شاهین کوچولو
24 مهر 93 0:42
چ جالب بود خیلی زیبا احساستو بیان کردی عکس اولی کیان خیلی قشنگه... عکسای بیشتر از اقا کیان بزار... بچمون خوش عکسه اما مامانی تنیله من اپم
مریم(مامان کیان)
پاسخ
قربونت بشم شیما جون همه که مثل شما نیستنواقعا عکس انداختن از کیان سخته.....
مامان ناهید
25 مهر 93 22:37
سلام مریم جون خوبید ببخشید این دوروز از بس گرفتار بودم ومشغول خریدپترچه ووسایل فاطمه برای مهدش ودوخت فرم فاطمه بودم بعد هم مهمان داشتیم الان تا این لحظه وقت نشده کامنت دوستان را تایید کنم پیام شمارا که دیدم واجب دانستم که بیام پیشت عزیزم ببخش منو
مریم(مامان کیان)
پاسخ
خواهش میکنم ناهید جان ممنونم بابت توضیحات تون خیلی لطف کردین